پیشنوشت:
دوست خوب باعث میشود با کتابهای خوب آشنا شوی.
چند روز پیش خانهی یکی از دوستان اهل مطالعهام بودم و در میان کتابخانهی پر و پیمان او پرسه میزدم که به کتابی درباره نوشتن رسیدم، که حتی عنوان آن نیز درس بزرگی برای نوشتن است:
«اگر میتوانید حرف بزنید، پس حتماً میتوانید بنویسید»
ژول سالزمن/ ترجمۀ فرنوش جزینی
کتاب را نشر امیرکبیر چاپ کرده، من این کتاب را در دیگر کتابفروشیها ندیده بودم، اما میتوانید آن را از فروشگاههای امیرکبیر در انقلاب تهیه کنید.
کتاب مملو از نقلقولهایی آموزنده درباره نوشتن و تمرینهایی کاربردی است. سالزمن میتواند مدل ذهنی شما دربارۀ نوشتن و نویسندگی را تا حد زیادی بهبود ببخشد.
در زیر یکی از تمرینهای موثر و کاربردی کتاب را برایتان نقل میکندم، امیدوارم حوصله کنید و این تمرین را انجام بدهید، مطمئنم به نکات خوبی درباره خودتان دست خواهید یافت.
اصل مطلب:
شروع به نوشتن «اعتقاداتتان» کنید.
هر زمان که فکر کردید حرفی برای گفتن ندارید، از همانجا سعی کنید ادامه دهید. لیست خود را تا جایی که امکان دارد، طولانی کنید.
در نهایت یک موضوع را از میان اعتقاداتتان انتخاب کنید و آن را بسط و گسترش دهید.
به عنوان تمرین درسی، ثابت شده که تمرین مطمئن و آزمودهشدهای است. نه فقط با این روش لیست طویلی از موضوعاتی که حقیقتاً مورد توجه شماست را ساختهاید، بلکه شاید برای اولین بار به تجربۀ محکم و راسخ نوشتن، دست پیدا خواهید کرد.
در زیر، تعدادی از گلچینهایی که بخوبی قابل تبدیل به موضوعاتی ارزشمند برای نوشتن هستند، آورده میشود:
-اعتقاد دارم هر کسی فکر میکند بهترین سس اسپاگتی را درست میکند.
-اعتقاد دارم که درآمد ستارگان سینما و حقوق معلمان باید با یکدیگر عوض شوند.
-اعتقاد دارم که اغلب آدمها بیشتر ترجیح میدهند که عمقیترین و تیرهتریم اسرار خود را در قالب نمایش به تصویر بکشند تا اینکه آن را برای کسی اعتراف کنند.
-اعتقاد دارم آدمها باید بتوانند تحت هر شرایطی اشک بریزند؛ در هر جا، هر زمان و به هر علتی.
-اعتقاد دارم که هر خانوادهای عاشق آروغ زدن سر میز غذاست، اما چه فاجعهای خواهد بود اگر یک میهمان این کار را انجام دهد.
-بعد از سه تا بچه، ددو بار طلاق، ورشکستگی، کشمکش با بیماری سرطان، به صمیمیت و صراحت در خودم اعتقاد دارم.
8 پاسخ
گاهی وقتها کتابهای خوبی پیدا میشوند که در میان انبوه کتابهایی که این روزها منتشر میشوند، کمتر دیده میشوند.
کلا کتابهایی که با موضوع نوشتن هستند، کتابهای جذابی هستند.
سالها پیش در زمان نوجوانی کتابی را در یک گوشه پرت و متروک از یک کتابفروشی بزرگ در مشهد پیدا کردم با عنوان «کتابی درباره کتاب». یک کتاب نازک بود از یک نویسنده خارجی در مورد عشقش به کتاب و نوشتن. کتاب را یکی از دوستانم امانت گرفت و بعد هم گمش کرد و داغش را بر دلم گذاشت!
محسن جان
حیف که اون کتاب رو از دست دادی عنوان خیلی جذابی داره
تازگیا نشر هنوز یه کتاب چاپ کرده به اسم چگونه کتاب نخوانیم؟
طنز خوبی داره این کتاب، اگه دوست داشتی یه نگاهی بهش بنداز.
سلام
کتابی را که در موردش نوشتید همین است؟
http://ketabnak.com/book/45281/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8#versions
اگر همین باشد به راحتی دانلود می شود. من هم خیلی از کتاب هایم را با امانت دادن به دوستان از دست دادم و علاوه بر کنجکاوی در مورد این کتاب خاص، دلم خواست برایتان پیدایش کنم. امیدوارم همین باشد…
سلام کلر ژوبرت عزیز
ممنون بابت این لینک خوب
راستی عجیبه که من قبلا اسم تصویرساز خوبی مثل شما رو نشنیده بودم.
کارهاتون رو کجا منتشر می کنید معمولا؟
دوست دارم بیشتر ازتون بدونم.
سلام آقای کلانتری عزیز
اول این را بگویم که بلاگ تان را به تازگی کشف کردم و از مطالب خیلی خوبی که می نویسید واقعا تشکر می کنم.
در جواب سؤال تان در مورد کتاب هایم، سال ها با کانون پرورش فکر کار کردم، اما حالا به دلایلی با ناشران دیگر هم کار می کنم (امیر کبیر، سروش، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، به نشر…)
اما بیشتر از این که تصویرگر باشم، داستان نویس برای کودکان هستم و عاشق داستان نویسی.
شما داستان هم می نویسید؟
سلام کلر عزیز
شما به من لطف دارید.
آشنایی با شما باعث افتخاره
بله من هم داستان می نویسم، یکی دو تا رمان هم نوشتم گذاشتم توی کشو. چون به نظرم هنوز وقت چاپ شدن نوشته هام نرسیده.
باز هم به من سر بزنید.
خوشحال میشم بیشتر صحبت کنیم.