اشاره: «با هم بنویسیم» عنوان سلسله تمرینهایی است که در آن با هم «آنافورا» مینویسیم. لطفاً پیش از نوشتن تمرین حتماً تعریف آنافورا را بخوانید.
و اما تمرین جدید:
اگر موبایل بودم…
اگر موبایل بودم، دوست نداشتم دم به دقیقه چشمت به من باشد.
اگر موبایل بودم شبها -زودتر از تو- خاموش میشدم.
اگر موبایل بودم، دوست داشتم گاهی اوقات توی خانه بمانم و تو تنها بیرون بروی.
اگر موبایل بودم، وسط گفتوگوی تو با دیگران نمیپریدم.
اگر موبایل بودم، بیشتر اوقات بیصدا میماندم، حتی بدون لرزش.
اگر موبایل بودم، نمیگذاشتم هر وقت حوصلهات سر رفت یا از چیزی عصبانی شدی، سراغ من بیایی.
اگر موبایل بودم، بین کتابهایت قایم میشدم تا به بهانۀ پیدا کردن من حال کتابهایت را بپرسی.
اگر موبایل بودم، تمام برنامههای اضافه را از روی خودم پاک میکردم.
اگر موبایل بودم، وقتی به تمرکز نیاز داشتی، بیرون اتاق میماندم و مزاحمت نمیشدم.
اگر موبایل بودم، به حریم خصوصی دیگران احترام میگذاشتم به هر جایی سرک نمیکشیدم.
اگر موبایل بودم، از تو خواهش میکردم مرا با خودت توی دستشویی نبری.
اگر موبایل بودم، نمیگذاشتم وقتی با کسی چت میکنی، مدام حواسش پرت شو و پیامهای دیگر را هم بخوانی.
اگر موبایل بودم، تمام پیجها و کانالهای جفنگی را که دنبال میکنی پاک میکردم.
اگر موبایل بودم، مجبورت میکردم بهجای مصرفکنندهبودن، خودت هم عکسها و نوشتههای مفید و خوب خلق کنی.
اگر موبایل بودم، هنگ میکردم تا دست از سرم برداری.
تمرین شما:
در بخش کامنتهای این مطلب جملاتی بنویسید که با کلمات زیر شروع بشود:
اگر موبایل بودم…
هر هفته از میان کامنتها، یکی از جملات به عنوان جملۀ برتر انتخاب خواهد شد؛ تا من بتوانم یکی از کتابهای محبوبم را از طریق پست، به نویسندۀ جمله تقدیم کنم.
فکر میکنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
121 پاسخ
اگر موبایل بودم بهترین جمله را مینوشتم تا ده تا از کتاب شعرهای کتابخانهی استاد را هدیه بگیرم. حالا نه اینکه چخوف نویسندهی بدی باشد، اما او بیش از شصت اثر ادبی دارد. ده تا کتاب شعر به اندازهی یکی از کتابهای او هم نمیشود. یعنی انگار من به ازای هر ده دانه کتاب شعر که دهیکم باشد، یک بیش از شصتمِ دانه چخوف هدیه گرفتهباشم. خیلی کم است نه!؟
اگه موبایل بودم بهت می گفتم یک شارژر کافی نیست. از خردادی ها یاد بگیر که از هر چیز چندتا دارند… به خاطر خودت من که اصلا نیازی به شارژر ندارم.
اصلا نمی دانم چطور شد سر از جیب مانتوی دختران هنرستانی و هزار جای دیگر سر در آوردم. البته غر زدن چه فایده به هم نوعانم فکر می کنم که داخل چاه فاضلاب اند همین لحظه ای که من دارم میگم یه شارژر کافی نیست.
اخیش حالم خوب شد اصلا. خب برم قراره یه سری برنامه هام اپدیت بشن. عه راست راستکی موبایل شدم.
الهی خراب شوم شاید تعمیر کارم تو باشی… ههه
وای از این موبایلام که از جمله و کلمات بقیه استفاده می کنم. دوباره غمگین شدم…😕
پس بهتره سایلنت باشم…
اگر موبایل بودم برایت تایم کاری تعریف میکردم و غیر از آن تایم بسته میشدم
اگر موبایل بودم فقط برای خوشحالی دیگران تماس میگرفتم
اگر موبایل بودم مکالمات را در چند کلمه مفید محدود میکردم
اگر موبایل بودم گاهی بقیه دوستام رو از دست دیگران صدا میزدم و باهم جمع میشدیم ،میگفتم انسانها نمی دانند که وقتی باهم هستند چه نعمتی دارند ،ما که میدانیم باهم بودن چه نعمتی است
اگر موبایل بودم هر روز زمان آلارم میگفتم بجای اینکه به فکر ارتقا من باشی که راضیت کنم ،ذهنت را ارتقا بده
اگر موبایل بودم زمان آلارم های اول صبح یک تشت آب روی سرت خالی میکردم
اگر موبایل بودم برایت ساعت تعیین میکردم تا وقت و بیوقت سراغم نیایی.
اگر موبایل بودم وقتی خودم را در دست کودکان میدیدم هنگ میکردم.
اگر موبایل بودم هرروز در ساعتی معین ناخوآگاه به مادرت زنگ میزدم تا خوشحال شود.
اگر موبایل بودم آخر هفتهها به خودم مرخصی میدادم و اجازه نمیدادم به من دست بزنی، تا تمام وقتت را با خانوادهات بگذرانی.
اگر موبایل بودم کلمات ناهنجار در مکالمات را حذف میکردم.
اگر موبایل بودم دلم میخواست به خواب بروم، و وقتی بیدار میشوم دورهی ماقبل موبایل باشد.
اگر موبایل بودم ه وقت دلم میخواست اجازه میدادم از من استفاده کنی
اگر موبایل بودم به کودکان اجازه ندادم از من استفاده کنند
اگر موبایل بودم اخبار بد را حذف میکردم
اگر موبایل بودم هر روز کتاب ورزش و سرگرمی را اجباری میکردم
اگر موبایل بودم فقط موسیقی زندگی وشال فقط مابقی ممنوع
اگر موبایل بودم ام اس ورود شخصی زندگی انسانها را درونم ممنوع میکردم
اگر موبایل بودم در روز فقط ساعات خاصی رو اختصاص به خودم میدادم
اگر موبایل بودم پیام شادی و عشق و دانایی را هر روز به انسانها هدیه میدادم
اگر موبایل بودم به همگان توصیه میکردم لذت کتاب خواندن را لمس کنند و کتاب درد دست بگیرند
اگر موبایل بودم من ، فضای پاکی رو برات ایجاد میکردم.
اگر موبایل بودم کاری میکردم که فقط بتونی به اونی که دوست داره پیام بدی
اگر موبايل بودم ، شارژرم را به او مي زدم تا هيچ وقت تمام نشود، پدرم را مي گويم ♥️
اگر موبایل بودم دائم هنگ نمی کردم که اینقدر از دستم عصبانی نشوی.
اگر موبایل بودم فقط وقتی زنگ میخوردم که مادربزرگت بخواهد حالت را بپرسد
اگر موبایل بودم حتما صبح های زود بدون اینکه ازم بخواهی بیدارت میکردم تا طلوع آفتاب را از دست ندهی.
اگر موبایل بودم دایم بهت یاداوری میکردم که به جای نگاه کردن به من کتاب هایت را بخوانی
اگر موبایل بودم هر وقت که دلت نی گرفت و میخواستی الکی توی نت چرخ بزنی خاموش میشدم
اگر موبایل بودم حتماً ادب را رعایت میکردم
وسط حرف کسی نمی پریدم. پا تو کفش بزرگترها نمیکردم
در جمع بزرگترها گوشه ای خاموش می نشستم و گوش می دادم و به بهانه های جور واجور با شکستن حرمت مجلس عقده از دل باز نمیکردم
اگر موبایل بودم جایم معلوم بود و تایم خواب و بیداریم. بی شک دست هر کسی سرگردان و سفیر نبودم تا از زور بی مهری و گاه توجه زیاد سرگیجه بگیرم و در آغوش نامهربانان نامحرم تلوتلو بخورم
اگر موبایل بودم برنامههایم را به نسبت سن و شعور و درکم کم یا زیاد میکردم .
نور بعضی از اتاق ها را کم و حتی برخی راخاموش خاموش نگه می داشتم تا در بیدار باش اندیشه به خواب رفته ام آنها را روشن کنم
اگر موبایل بودم هفته ای دو روز برای خودم مرخصی استعلاجی رد میکردم تا فارغ از هیاهوی اطراف دمی بیاسایم جانی تازه کنم برای اضافه کاری های بی جیره و مواجبم!
اگر موبایل بودم، از تو خواهش می کردم به جز چشم دوختن به من و ارتباط با آدم های دنیای مجازی، به افرادی که کنارت هستن و مشتاقانه منتظر توجه تو، التفاتی داشته باشی.
اگر موبایل بودم، از تو خواهش می کردم اندکی از من فاصله بگیری و دنیای واقعی را لمس کنی.
اگر موبایل بودم، می گفتم من تنها دارایی تو نیستم.
اما اگر موبایل بودم مرا در جیبِ سمتِ چپِ پیراهنت می یافتی؛
تا لحظه ای به قلبت نزدیک تر شده باشم.
اگر موبایل بودم، هرگز جزء سرمایههای زندگیات نمیشدم.
اگر موبایل بودم، دستت را میگرفتم.
اگر موبایل بودم، انتظارت را درک میکردم.
اگر موبایل بودم، وقتی پدر زنگ میزد نامش را فریاد میکشیدم.
اگر موبایل بودم، کمتر بهت استرس وارد میکردم.
اگر موبایل بودم هرگز بی موقع خاموش نمی شدم.
اگر موبایل بودم به بچه ها می فهماندم که همنشین خوبی برایشان نیستم.
اگر موبایل بودم عصبانیت خود را به آنهائی که ساعتها از من دل نمی کنند ابراز می کردم.
اگر موبایل بودم به صاحبم می گفتم که جای من در آن جیب شلوار جینِ چسبیده به اندامت که تمام استخوانهایم را در هم می شکند نیست.
اگر موبایل بودم آرزو می کردم ای کاش نبودم.
اگر موبایل بودم هنگ میکردم خیلی باحاله
اگر موبایل بودم هر وقت حوصله ات سررفته بود، خودم را به موش مردگی میزدم .
اگر موبایل بودم هر هفته خودم ترتیب یک تماس تصویری را با خانواده ات میدادم .
اگر موبایل بودم نمیگذاشتم وقتی عصبانی هستی اس ام اس های بد به کسی بفرستی.
اگر موبایل بودم هر روز برای مادرت پیام میفرستادم :دوستت دارم .
اگر موبایل بودم سایت های بد را مسدود میکردم .
اگر موبایل بودم نمیگذاشتم نماز صبح خواب بمانی.
اگر موبایل بودم شب ها از اتاقت فرار میکردم تا دور از گزند امواجم راحت بخوابی .
اگر موبایل بودم دم به دقیقه شارژم تمام نمیشد .
اگر موبایل بودم گاهی اجازه میدادم به واقعیت نگاهی بیندازی.
اگر موبایل بودم در چشمان تو آنقدر زل می زدم تا باتری تمام کنم
اگر موبایل بودم فقط صبح ها بیدارت میکردم و زمانهایی را که تو می توانستی به نحو بهتری از وقتت استفاده کنی را خاموش میشدم ،اگر موبایل بودم مدام بادآوری می کردم که راه های بهتری برای گدراندن وقت و لذت بردن از زندگی است مثل کتاب خواندن ،نوشتن ، پیاده روی در سکوت ،اگر موبایل بودم می گفتم کاش مثل قدیم بود که همه بدون انکه تلفن ثابت و همراه داشته باشند نگران هم بودند و یکریگر را دوست داشتند
اگر موبایل بودم ساعاتی در روز خاموش میشدم تا نگاهی به واقعیت بیندازی.
اگر موبایل بودم حتما یکی از آن قدیمی های دکمه دار که فقط به درد زنگ زدن میخورد می بودم!
اگر موبایل بودم فقط صبح به صبح بیدارت میکردم و بعدخودم بقیه روز را میخوابیدم.
اگر موبایل بودم همیشه به محض ورودت دفترچه اولویت های زندگی ات را پیش رویت باز میکردم.
اگر موبایل بودم هر روز برایت پیغام میفرستادم که وبلاگت را به روز کنی .
اگر موبایل بودم نمیگذاشتم شماره هیچکدام از اقوامت را گوشه جانم سیو کنی .
اگر موبایل بودم؛ حد و مرزی برای دیدارهایمان قائل میشدم.
اگر موبایل بودم؛ هر چه منفی را از حافظهام پاک میکردم تا آرامشت به هم نریزد.
اگر موبایل بودم؛ تو را اسیر خودم نمیکردم.
اگر موبایل بودم دوس داشتم هر از چند گاهی از هیاهوی فضای مجازی مرا رها کنی ، استوری کردن امور روزانه تو ربطی من و دیگر موبایل ها ندارد.
اگر موبایل بودم دوس داشتم فاصله اجتماعی را گاهی هم در فضای مجازی رعایت کنی و به احوال خودت نزدیک تر شوی.
اگر موبایل بودم دوس داشتم برای چند ساعت جای من با تو عوض میشد تا شاید درک کنی که گاهی من هم نیاز به استراحت دارم ، مثل خودت که روزی حداقل ۸ ساعت را در خواب سپری میکنی.
اگر موبایل بودم دوس داشتم کمی از موبایل های دیگر فاصله بگیرم تا مشکلات درون خودم برایم اولویت باشد ، شاید من هم لازم باشد صفحه نمایش ام را عوض کنم یا حافظه ام را از اراجیف تو خالی کنم.
اگر موبایل بودم دوس داشتم کنترل خودم را خودم در دست بگیرم و گاهی برایت کتاب نمایش بدم.
اگر موبایل بودم گهگاهی خودم را به زمین می انداختم تا بلکه کم کم دل از من بکنی و سراغ موبایل دیگری بروی
اگر موبایل بودم دوس داشتم موبایل نمی بودم.
اگر موبایل بودم،تو را با صفحات آموزنده در مجازستان آشنا میکردم.
اگر موبایل بودم،گاهی از تو میخواستم که مرا در حالت سکوت قرار دهی تا قدری از هیاهوی دنیای مجازی فاصله بگیرم و در خودم فرو روم.
اگر موبایل بودم از تو میخواستم ،هنگامی که به پیاده روی عصرگاهی میروی مرا در خانه تنها بگذاری تا هم خودت تمرکز بیشتری روی افکارت داشته باشی و هم من کمی دلتنگت شوم
اگر موبایل بودم از تو هفته ای یک روز مرخصی بدون نت میگرفتم و خاموش می ماندم تا صبح فردا،شاید این طوری قدرم را بیشتر بدانی
اگر موبایل بودم از تومیخواستم ساعاتی از روز مرا رها کنی وبجای من کتاب در دست بگیری.
اگر موبایل بودم به تو گوش زد میکردم که رهایم کن. بگذار چند ساعتی را در روز آرام و بیدغدغه نفس بکشم. بگذار چشمانم را ببندم و به هیچ کدام از مشکلات تو فکر نکنم. شاید گمان کنی من عاری از هرگونه احساساتم. بله هستم اما نیاز دارم تا به خواب بروم.
اگه موبایل بودم دوست داشتم گاهی واسه خودم تنهایی زندگی کنم انقد حواست به من نباشه و انقد دم به دقیقه منو چک نکنی..خودتو بزار جای من اگه یکی پیدا بشه هر ساعت چکت کنه چه احساسی پیدا میکنی..این حس آزادی که همه شما آدمای متمدن دوست دارین داشته باشین در ما موبایل ها هم وجود داره پس اگه میخواهی آه ما موبایل ها وجودتونو نگیره و از کار و زندگی نندازتتون..ما رو برای ساعت ها تنها بزارید.این صدای همه موبایل های دنیاست و من به نیابت از همگی شون با تو مریم حرف میزنم.پیاممون رو به آدمها برسون..قبلش هم سلام برسون
اگر موبایل بودم هروقت بچه ات میومد بغلت و تو محلش نمی کردی خاموش میشدم وشرط روشن شدنم توجه کافی به بچه ات بود.
اگر موبایل بودم گاهی خاموش می شدم تا در روشنایی های واقعی زندگی هم زندگی کنی.
اگر موبایل بودم هر ازچندگاهی از دسترست خارج می شدم تا در دسترس خودت باشی.
اگر موبایل بودم صفحات زرد و قرمز را از حافظه ام پاک می کردم تا فضای کافی برای دیدن صفحات سبز هم داشته باشی.
اگر موبایل بودم از نصب ویروس کش غافل نمی شدم تا کار از کار نگذشته و هنگ نکرده باشی.
اگر موبایل بودم برای بالا بردن سرعت برنامه هایت ،برنامه های اضافی حافظه ام را پاک می کردم .
اگر موبایل بودم وقتی مادر پیام میداد سریعا خودم دست به کار میشدم و با جواب دادنش او را از دلشور در میآوردم.
اگر موبایل بودم ساعت ۱۲ خاموشی میزدم تا تا دم صبح به من خیره نشوند!
اگر موبایل بودم یادآورهایم را برای تماس با دوستان قدیمی و رفع دلتنگی تنظیم میکردم.
اگر موبایل بودم در هنگام جلسات یا کارهای مهمتر، نوتیفهایم را در درونم میریختم و بروز نمیدادم
اگر موبایل بودم از دست بچههای کوچک فرار میکردم تا رویشان تاثیر منفی نگذارم
اگر موبایل بودم سر کلاسهای اساتید بی خاصیت دانشگاه، جذابترین محتواهایم را برایت رو میکردم.
اگر موبایل بودم شبها هنگام خواب، خیلی دور تر از تو جایم را پهن میکردم و میخوابیدم.
اگر موبایل بودم مرتب به تو اخطار نمیدادم که فضایم در حال پر شدن است!
اگر موبایل بودم هر بلایی که تعمیرکاران سرم آوردند را به تو میگفتم.
اگر موبایل بودم اگه می گفتی موبایل فلفل می ریختم تو دهنت که نگی موبایل
بگی گوشی
که دست کم پارسی تر باشه
اگه گوشی بودم سپیده دم که می زد و من زنگ می خوردم تا بلند شی و تو با چشم بسته دکمه ی خاموش زنگ هشدار رو می زدی و دوباره می خوابیدی با همین دستام خفه ات می کردم تا خواب به خواب بری
اگه گوشی بودم نمی ذاشتم راست راست توی روز بچرخی و دویست و یک بار یک آهنگ رو گوش بدی و شب زمانی که پاتو می ذاری تو تختت به خودت بگی که چرا امروز هیچ کاری نکردم؟
حالا برای فردا چه گلی به سر بگیرم؟
اگه گوشی بودم یه مشت آبدار می زدم بر سرت که سرت رو بیاری بالا تا ببینی دور و برت چه خبره
تا یه کاری بکنی
تا کمتر بیخیال باشی
اگه گوشیت بودم ازت فرار می کردم
می رفتم تا بدونی که نباید به هیچ چیز توی این هستی وابسته بود وگرنه نیست می شی
اگه گوشیت بودم ازت دور می شدم تا بیشتر قدرم رو بدونی
اگه گوشیت بودم از پایان هر روز و آغاز یک روز دیگه و با روزمرگی زندگیت سرم رو می کوبوندم تو دیوار
و به جای دل سنگ تو زار می زدم
زار می زدم برای حال تو
برای آینده ی بی رنگی که با خرج همه ی رنگ ها داره بهت نزدیک میشه
اگه گوشی بودم ازت خواهش می کردم که دیگه عاشقم نباشی
می دونم که عشق درد بی درمونیه ولی اینجا تنها کسی که داره آسیب می بینه تویی
اگه گوشی بودم تو رو با همه ی این بدبختی ها رها می کردم تا به خودت بیای
اگه گوشی بودم دلم برات تنگ می شد
اگه گوشی بودم یا نبودم همیشه دوستت دارم
اگر موبایل بودم با نوتیفیکیشن هایم تا اعماق ذهنت را آشفته نمی کردم
اگر موبایل بودم نمیگذاشتم در خیابان، لُخت مرا در دست بگیری تا بیم افتادن و ضربه مغزی شدن داشته باشم
اگر موبایل بودم هر وقت میخواستی عکس های خاک بر سری نگاه کنی داغ میکردم و در دستت آتش می گرفتم
اگر موبایل بودم صبح ها به جای اینکه صورت مبارک مرا ببینی،مجبورت میکردم بروی و دو تا بربری بگیری
اگر موبایل بودم یک اتاقی برای خودم دست و پا میکردم تا شب ها هر کدام مان جدا بخوابیم و انقد بیخ گوشم نبودی
اگر موبایل بودم آن هندزفری لامصب را همیشه در سوراخم نگه میداشتم تا مردم بدبخت مجبور نباشند هر چرندی که تو گوش میدهی بشنوند
اگر موبایل بودم پای درد و دل هایت می نشستم و نمیگذاشتم پیش هر کس و ناکسی سفره دلت را باز کنی
اگر موبایل بودم روزی نیم ساعت میرفتم پیش بابایت تا بفهمد که تو اینجا داری درس میخوانی و هیچ غلط اضافه ای نمیکنی
اگر موبایل بودم وقتی میدیدم بیست و چهاری به من زل زده ای، باتری ام را در آن چشم هایت فرو میکردم تا کمی آدم شوی
اگر موبایل بودم صدایت میکردم تا کمی به حرف های این شاهین کلانتری بی نوا گوش کنی و محتوای به درد بخور تولید کنی
حالا که فعلا موبایل نیستم تو لطف کن و این کار ها را انجام بده به حق نان و نمکی که با هم خورده ایم.