- کتاب جدید مارک منسن در ایران منتشر شد: اوضاع خیلی خراب است! کتابی دربارۀ امید؛ با ترجمۀ سمانه پرهیزکاری.
- کتابی قبلی مارک منسن، هنر ظریف بی خیالی با حداقل پنج ترجمۀ مختلف در ایران منتشر شده است.
- زبان تند و تیز و طنز جالب منسن او را به نویسندۀ متفاوتی در میان نویسندگان حوزۀ توسعه فردی تبدیل کرده. همین لحن و زبان تازه بود که باعث شد کتاب قبلی منسن در مدت کوتاهی در سراسر دنیا میلیونها نسخه بفروشد.
- منسن هم در کتاب قبلی و هم در این کتاب به تلقیهای رایج از موفقیت و مثبتاندیشی و ثروت و خودیاری حمله میکند و همین یکی از دلایل تازگی کتابها و مقالات او است.
- اولین ترجمۀ کتاب قبلی منسن را نشر میلکان با عنوان هنر ظریف رهایی از دغدغهها چاپ کرده بود. پس از آن نشر میلکان مجموعه مقالات منسن را هم در قالب کتاب «عشق کافی نیست» منتشر کرد. حالا همین نشر، کتاب جدید منسن را سریعتر از ناشران دیگر روانۀ بازار کرده است.
- به گمان من کتاب «اوضاع خیلی خراب است»، به لحاظ نگارشی و قدرت روایت و تحلیل حتی از کتاب قبلی منسن هم بهتر است. فهرست مفصل منابع کتاب هم گواه این است که منسن بسیار میخواند و تازگیِ فرم و محتوای کتابها، متأثر از همین مطالعهٔ عمیق و متنوع است.
- برای دوستانی که به نوشتن کتابهای غیرداستانی علاقهمند هستند، این کتاب نمونۀ خوبی برای آموختن استفاده از داستان و روایت و ترکیب آن با متنهای غیرتخیلی و انتزاعی است.
- منسن در کتاب جدیدش اصرار دارد که امید را کنار بگذاریم و رنج را بپذیریم.
- شاید بتوان جان کلام هر دو کتاب منسن را درک اهمیت و معنای رنج، تبدیل رنج به قدرت و تلاش برای بهتر رنج کشیدن دانست.
- بخشهایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است را برایتان نقل میکنم:
واقعاً چطور میتوانید با خیال راحت به کسی بگویید: «روز خوبی داشته باشی.» آنهم در حالی که تمام افکار و انگیزهشان از نازی بیپایان برای اجتناب از پوچیِ ذاتیِ هستی نشئت میگیرد؟
اساساً ما بیشترین سطح امنیت و بیشترین رفاه را در طول تاریخ داریم؛ اما باز هم بیش از هر زمانی احساس ناامیدی میکنیم. هرچه اوضاع بهتر میشود، به نظر میرسد ناامیدتر میشویم. این تناقض پیشرفت است. شاید بتوان این مسئله را در قالب حقیقتی تکاندهنده خلاصه کرد: هرچه محل زندگیتان ثروت و امنیتِ بیشتری داشته باشد، احتمال اینکه خودکشی کنید بیشتر است.
حقیقت این است که ذهنِ انسان از هر رازی پیچیدهتر است، و شما نه می توانید به سادگی خودتان را تغییر دهید و نه دلیلی دارد که همیشه احساس کنید نیازمندِ تغییرید.
در بیشتر تاریخ انسانی، انسانهای بیرحم، خرافاتی و بیسواد بودهاند. مردم قرونوسطا گربهها را برای تفریح شکنجه میدادند. آنها بههمراه فرزندانشان به میدان شهر میرفتند تا بریدن بیضههای سارقان محلی را تماشا کنند. مردم عوضیهایی سادیسمی و تحریکپذیر بودند. در بیشترِ تاریخ، جهان جای خوبی برای زندگیکردن نبوده…
همۀ ما مهارتها و اهداف خود را بیشازحد بزرگ میکنیم و مهارتها و اهداف دیگران را دستکم میگیریم. بیشترِ آدمها باور دارند که در بیشترِ موارد هوش و مهارت آن ها بیش از متوسط است، بهخصوص وقتی واقعاً اینطور نیست. میزان صداقت و اخلاقی که به عقیدۀ خودمان داریم، معمولاً بیش از میزان واقعیِ آن است. هر کدام از ما اگر فرصت پیدا کنیم، این توهم را به خودمان میباورانیم که آنچه برایمان خوب است برای دیگران هم خوب است.
بیایید واقعبین باشیم: آدمهامزخرفاند، و زندگی مدام سختتر و غیرقابلپیشبینیتر میشود. بیشترِ ما بدون هیچ نقشهای جلو میرویم، البته اگر هنوز مسیر را گم نکرده باشیم.
تنها چیزی که واقعاً میتواند رویایی را نابود کند، تحققیافتنِ آن است.
علم، اثربخشترین آیین است؛ چراکه اولین آینیست که تواناییِ بهبود و پیشرفت دارد و در دسترس همه است. تنها به یک کتاب یا عقیده اتکا نمیکند و تنها به مردم یا سرزمینی کهن تعلق ندارد. به روحی فرازمینی که وجودش را نمیتوان اثبات کرد یا رد، گوه زده نمیشود؛ بلکه بدنهای روان و در حال دگرگونی از باورهای سندمحور است، چیزی که برای جهش، رشد و تغییر بر پایۀ اسناد آزاد است.
امید مخرب است. امید به نپذیرفتِن “آنچه اکنون هست” نیازمند است؛ چون امید نیازمندِ این است که چیزی معیوب باشد. امید نیازمندِ این است که ما بخشی از خودمان یا بخشی از جهان را انکار کنیم و از آن دست بکشیم. امید نیازمندِ این است که ضد چیزی باشیم.
وقتی عاشق کسی میشوید، نباید در اِزای آن انتظار چیزی داشته باشد وگرنه عشقتان واقعی نیست. باید وقتی به کسی احترام میگذارید، در عوض انتظاری نداشته باشید وگرنه احترام گذاشتنتان واقعی نیست. باید صادقانه صحبت کنید و انتظار نوازش یا تشویق و درج ستارۀ طلایی کنار اسمتان نداشته باشید وگرنه واقعاً صادق نیستید.
به زندگیِ بهتر امید نداشته باشید. فقط خودتان زندگیِ بهتر باشید.
هیچکس همیشۀ خدا خوشحال نیست، همانطور که هیچکس همیشۀ خدا ناراحت نیست. به نظر میرسد انسانها فارغ از شرایط بیرونی، مدام در حالتِ شادیِ کم اما نهچندان رضایتبخش به سر میبردند. میشود گفت اوضاع هیمشه خوب است؛ اما همیشه میتواند بهتر هم باشد.
هرگز نمیتوانید از شر رنج خلاص شوید. رنج عنصر ثابت جهانیست. بنابراین تلاش برای دوری از رنج و محافظتِ افراد در برابر آسیبها تنها ممکن است نتیجۀ معکوس داشته باشد. تلاش برای حذف کردنِ رنج به جای اینکه اندوهتان را تسکین دهد، حساسیتتان را بالا میبرَد. باعث میشود در هر گوشهای یک شبح، در هر قدرتی استبدادی و سرکوبگری، و پشت هر آغوشی نفرت و فریب ببینید.
زندگی برای اینکه معنا داشته باشد، نیازمند رنج است.
وقتی به دنبال رنج هستیم، میتوانیم انتخاب کنیم که چه رنجهایی را به زندگی خود راه دهیم، و این “انتخاب” به رنج معنا میدهد.
تنها شکل واقعی و اخلاقیِ آزادی از طریق خودمحدودسازی است. آزادی، اختیار انتخاب خواستههاتان در زندگی نیست، بلکه انتخاب چیزهاییست که حاضرید در زندگی رهاشان کنید.
لینک صفحۀ اینستاگرام نشر میلکان
برای مطالعۀ بیشتر:
| مدرسه نویسندگی | نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتاب | شعر | ویرایش و ویراستاری |
9 پاسخ
سلام 🙂
من کتاب هنر ظریف بی خیالی رو از یک مترجم دیگه (رشید جعفرپور) خوندم و بنظرم خیلی خیلی ترجمه خوب و روانی داشت، یه طوری لحن طنز و منتقدانه نویسنده حفظ شده بود که انگار خودش به فارسی کتاب رو نوشته.
کتاب اوضاع خیلی خراب است رو با ترجمه سمانه پرهیزکاری گرفتم ولی نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم
: (
بنظر شخصی من، ترجمه نسبت به لحن نویسنده خیلی خشک و رسمیه و این جنس محتوا در این قالب متنی نمی گنجه.
اون حس خوبی که در خوندن کتاب قبلی داشتم رو در این ترجمه ندارم.
البته فقط نظر شخصی خودم رو گفتم.
کتاب رو با معرفی شما پیدا کردم و دارم میخونمش و تقریبا اواسطش هستم 🙂
ممنونم که همیشه کتاب های خوب معرفی می کنید.
درود بر ساقی عزیز و همیشه خوب
متوجه منظورت هستم، و اتفاقا به نظرم خوبه بعضی کتابها به زبان محاورهای و گفتار ترجمه بشن.
امیدوارم که کتاب دوم منسون هم بتونه برات نکات خوبی داشته باشه. هر چند من چندان هم طرفدار این کتاب نیستم دیگه.
اگه مي خواهيد باحال ترين ترجمه از كتاب دوم مارك منسن رو بخونيد حتما سري به سايت sizdahom.com بزنيد و ترجمه ي خيلي متفاوت ارشاد نيكخواه رو دريافت كنيد . اين ترجمه اينقدر متفاوت و خودموني هست كه ميشه از عنوانش به اين موضوع پي برد: هنر رندانه به تخم گرفتن!
الان مشغول خوندن کتاب “هنرظریف بی خیالی” (همون کتاب اوله اما از یه ناشر دیگه س) هستم .از چارچوب فکری و قلمش بسی لذت می برم ، اول فکر کردم شاید بخاطراینه که مترجم خاصی روی این متن کارکرده اما با اولین جستجو که این پست و معرفی شما بود ، مطمئن شدم باید کتابای دیگه ی ایشونو هم تهیه کنم.
ممنون از معرفی نویسنده
زنده باد حسین جان.
چقدر خوب. این کتاب خیلی جذاب و شیرینه.
خیلی خوب مینویسه این آدم : )
چه خبر خوبی دادی شاهین جان
حتما نسخه چاپی اش رو میخرم بعضی نویسنده ها رو حتما باید کتاب چاپی شون رو خرید تا بیشتر کنارت باشند
سلام محسن جان
عالی مینویسه. و کتاب جدیدش خارقالعادهست و از کتاب قبلی هم جذابتره.
راستی سایتت رو منظم میخونم و چه خوب که فعالتر شدی.
“مردم قرونوسطا گربهها را برای تفریح شکنجه میدادند. آنها بههمراه فرزندانشان به میدان شهر میرفتند تا بریدن بیضههای سارقان محلی را تماشا کنند. مردم عوضیهایی سادیسمی و تحریکپذیر بودند. ”
شاهین جان همین چند جمله کافی بود تا بره تو لیست خرید :))