بسیاری از جملات قصار تحریکآمیزند (!) و غالباً میتوانند بهسرعت موافقت یا مخالفت ما را برانگیزند.
من قبلاً در دو پست حرفهای گنده گنده و بهترین کلمات قصار دربارۀ گزینگویهها نوشتهام؛ اما این بار در این صفحه قصد دیگری دارم.
میخواهم چند روز یکبار، در همین صفحه فقط دربارۀ یک جملۀ خاص بنویسم: جملۀ معروفی از نیچه که به ضربالمثل تبدیل شده و به نظر میرسد کماکان لقلقۀ زبان لقلقیان (!) خواهد بود.
اول از همه ترجمۀ داریوش آشوری از این جمله را در کتاب غروب بتها بخوانیم:
از درسهای دانشکدۀ جنگ زندگی–آنچه مرا از پای در نیندازد قویترم میسازد.
چرا این جمله؟ به خاطر اینکه این جمله در زندگی من مؤثر بوده و بارها و بارها در موقعیتهای مختلف، بهطور ناخودآگاه بر زبان من جاری شده.
چرا قلمانداز دائمی دربارۀ یک جمله؟ ماندن در کنار یک جمله در میان هزاران جملۀ دیگر گامی است برای تمرین تمرکز و تفکر عمیقتر؛ و در این رهگذر با پرسیدن سؤالهای مختلف و روایت قصههای شخصی میتوان با دکمهای کوچک کتِ گشادی دوخت!
این سؤالها برای شروع مناسب میرسند:
آیا آنچه دیگران را نکشته، همیشه توانسته آنها را قویتر کند؟
بگذارید با نقلقولی از جولیان بگینی وارد گود بشویم تا بعد بیشتر دربارۀ آن بنویسم:
اگر فکر کنیم هر چیز بیخودی که ما را نمیکشد لابد قویترمان میکند، گفتۀ نیچه را به طرز فجیعی تحتالفضی و سادهلوحانه تعبیر کردهایم. راستش را بخواهید این طرز فکر کاملاً اشتباه است. بدبیاری هم قوای روحی و هم جسمی انسان را تحلیل میدهد. اگر اینطور نبود، باید بعد از بازنشستگی نیروگاه پایانناپذیر انرژی میبودیم! (اندر حماقتِ حکمت-ققنوس 92)
فهرستی از چیزهایی که اگر نکشندمان، قویترمان میکنند!:
نویسندگی
کتابخوانی
سحرخیزی
راهاندازی و توسعه کسبوکار
رابطۀ عاطفی
شرح و بسط هر کدام بماند برای بعد تا کمی بیشتر دربارۀ افرادی که در این راهها قویتر شده یا ریق را سر کشیدهاند تحقیق کنم!
بازی با کلمات:
آنچه مرا نکشد، دیگران را قطعاً میکشد!
آنچه مرا نکشد، خیلی بیعرضه است!
آنچه مرا نکشد، خبیثترم میکند!
دربارۀ جملۀ معروف نیچه، سؤالی به ذهن شما میرسد؟
آیا این جملۀ تجربۀ خاصی را در ذهن شما تداعی میکند؟
برایم بنویسید.
فکر میکنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر برای شما سودمند باشد:
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
53 پاسخ
به نظرم بجای ضربه مشکل گفته بشه بهتره وواقعی تر هستش شاید هم منظور اصلی گوینده این بوده
مشکلی که تورو نکشه قوی تر میکنه
سلام، من اولین بار این جمله رو دیروز تو یه فیلم خارجی شنیدم. خیلی جالب بود برام ولی به نظرم هر اتفاق، رخدادی و علی الخصوص تصمیمی چه مادی و چه معنوی توی زندگیمون یسری جنبه های مثبت و یسری جنبه های منفی داره. بسته به موقعیت، مکان، زمان، خصوصیات فردی، بستری که توش زندگی میکنیم، اهمیت روابط فردی و خیلی چیزای دیگه، ارزیابی میکنیم که پیامدهای این تصمیم (که خودش یه هنره که بتونیم خوب و کامل پیامدهای خوب و بد رو شناسایی کنیم) به نفع ماست یا به ضرر ما. پس؛ چیزی که ما رو نمیکشه قطعا قوی تر یا ضعیف ترمون می کنه، هوشمند باشیم و درک کنیم که چه اتفاقی قراره برامون بیفته به ازای اون تصمیم.
درسته. زنده باد.
طبق کتاب وقتی نیچه گریست، که به نظرم خیلی هم دور از حقیقت زندگی نیچه نیست، میگرن ها و درد ها و حملات عصبی ای که به نیچه دست میداد، جدا از اینکه نیچه را مجبور می کرد درد و رنج عظیم و طولانی ای را متحمل شود ولی با این حال به طور شگفت انگیزی باعث تولد ایده های و نظریات فیلسوفانه صریح و ارزشمندی می شد که در دوران خودشان بسیار جنجال برانگیز تفسیر می شدند.
او بیماری اش را نه یک مصیبت بلکه موهبتی می دانست که او را در نوشتن آنچه از دردهایش به وجود می آمد جسور تر می ساخت و لذت نوشتن چنین کلمات فیلسوفانه ای-نه برای مردم بلکه برای خود و روح خودش-آنقدر برایش غیر قابل انکار بود که نمی توانست و نمی خواست درمان شود و این قضیه تقریبا شبیه نظریه های داستایوفسکی مبنی بر “لذت درد” است، که کتاب “یادداشت های زیرزمینی” به این اشاره دارد که آدمی حتی از یک دندان درد نیز می تواند لذت ببرد
زنده باد. چقدر زیبا نوشتید. لدت بردم.
درود،دردی که بخواد باعث مرگت بشه دردیست بزرگ و اگه بتونی از اون درد غلبه کنی کلی تجربه به دست میاری که دیگه همچین اشتباهی مرتکب نشی و از نظر من نیچه داره به اون تجاربی اشاره میکنه که بعد از یه جنگ سخت بهش رسیدی و این میتونه قویترت کنه،درد عظیمی که نتونه تو رو بکشه صددرصد اگه از تجربه های به دست اومده در زندگیت استفاده کنی موجب قویتر شدنت میشه.
زنده باد.
آقای کلانتری میشه یه مقاله هم درباره این جمله زیبا بنویسید:{اگر زندگی من یک کتاب و من هم نویسنده اش بودم میخواستم داستانم چطوری پیش بره؟!!!!.}
خود جمله ازش قوی بودن میباره!
این که همچین جمله ای رو هم به اعتقادمان تبدیل کنیم جرات میخواد.
من در شرایط بد خیلی ازش استفاده کردم.هنگامی که میخواستم بخاطر شرایط وبهانه ها و درد ها تسلیم شم و اه و ناله را شروع کنم این جمله همه مغزم رو تسخیر میکنه.
واقعا به این فکر کنید به مادی و معنوی بودن که زیبا بودن در درد و ایمان است.
همیشم نمردن خوب نیست .. چون بعضی چیزها کم کم میکشه … ذره ذره خونتو میخوره و نابودت میکنه … اره ما زنده ایم ولی چقدر جون تو تنمون مونده ؟!
من شش ساله میگرن دارم … و شش ساله زندم و منو نکشته ولی زنده ی زندم نیستم …
آنچه مرا نکشد قطعا روحم را خورد میکند …قطعا فرسودگی به بار می آورد !! هنر نمردن نبود زندگی بود :))
هر انچه باعث نبود شدنم نشود و باعث حضور و بودنم باشد قدرت من میشود
آنچه مرا نکشد، عجیبترم میکند!
من به این جمله به شدت علاقه دارم.دو سال پیش حتی روی ساعدم تتو کردم به زبان اصلیش که همیشه با من باشه .به واقع از نظر من نیچه پیامبر زمانه خودش بود.اما …
اما همین چند روز پیش پیش خودم نشستم و یاد دردهام افتادم.اینکه همشون واقعا قویترم کردن ولی آیا در همه جهات قویتر شدم؟ من تجربه یک بار شکنجه رو دارم،و هیچوقت بعد از نتونستم آدم شجاعی باشم و همیشه یه ترسی در برخوردهای فیزیکی درمن وجود داره که واقعا ممکنه اون برخورد اصلا چندان آسیب رسان هم نباشه اما ترس من از خود اون برخورد به مراتب آسیب بیشتری بهم میرسونه.آره هر دردی واقعا قویترت میکنه و من حتی با تجربه اون شکنجه قویتر هم شدم اما از نظر روحی تاثیر مخرب هم داشته و واقعا جمله نیچه نمیتونه مصداق کلی داشته باشه.حضرت یا منظور دیگه ای داشتن یا اشتباه فکر میکردن و یا درباره همه مصداق نداره
سلام عزیز
جملات قصار، حقایق قطعی نیستن.
مسلماً میشه مثالهای نقض بسیاری رو برای هر جمله پیدا کرد.
این جملۀ نیچه هم صرفاً یه جملۀ رتوریکه. که با تفکر نقادانه میشه به راحتی ردش کرد.
به نظر من مفهوم این جمله این هست که وقتی ضربه ای می خوری اگر همونجا بنشینی و جا بزنی قطعا از بین میری اما اگر بتونی به دردهات غلبه کنی و بلند بشی یک انسان قوی تر خواهی بود
زنده باد. دقیقاً همینطوره.
سلام
قطعا بعد از هرمشکلی که برای انسان پیش می آید تجربه انسان بیشتر می شود و طبیعتا قوی تر می شود و همان مشکل دفعه بعدی دیگه مشکل نیست چون راه غلبه بر آن را می دانی.
این جمله زیبا نیچه نشئت از شجاعت درون انسان گرفته است.
یک نویسنده بزرگ میگه شجاع باشید مرگ فقط یک بار اتفاق می افتد
من این جمله نیچه رو خیلی شنیده بودم و بسیار برام انگیزه بخش بود. البته فقط تا همین امروز.
وقتی این نوشته رو خوندم اول که خندیدم، خیلی جالب بود. بعد در یک لحظه یاد زندگی خودم افتادم.من زندگی خانوادگی سختی رو داشتم، درسته منو تا الان نکشته ولی چیزی هم از جسم و جانم باقی نمونده.
فهمیه خانم نازنین
درست میفرمایید. حس میکنم منظورتون رو.
ارزو میکنم که لحظات شادی پیش روی شما باشه.
برقرار باشید.
سلام
من بارها و بارها در زندگی شخصی خودم به این جمله رسیدم
و واقعا بهش اعتقاد دارم، چیزی که ما رو نکشه، یعنی بر ما پیروز نشده ، یعنی ما بر اون مسلط شدیم، یا بهتر بگم یاد گرفتیم که چطوری بر اون پیروز بشیم همین یعنی قوی تر شدن .
قوی تر شدن در فکر کردن ، تصمیم گرفتن ، برنامه ریختن و برنامه ریزی برای موفقیت
درود بر تو لیلا جان
امیدوارم که همیشه تو زندگی پرقدرت و رو به جلو باشی.
من تو آزمون تیزهوشآن با اینکه خیلی زحمت کشیدم قبول نشدم ولی با شنیدن این جمله امید بخش از خیلی از اونا قوی تر شدم
درود پوریا جان
ضمن اینکه موضوعاتی مثل تیزهوشان و تیزموشان مسخرهست، اصلاً بنداز دور این مسائل مضحک رو.
سلام
“آنچه مرا نکشد” مرا یاد اشتباهات خودمان می اندازد. به نظرم اگر اشتباهات خودمون رو تکرار کنیم، به احتمال زیاد ما را می کشد.
درود بر شاهین عزیز
به نظر من این جمله برای هرکسی طوری تعبیر میشه و به مکان و زمان و شخص خاصی تعلق داره .آنچه مرا نکشد نمیتوانسته مرا بکشد
آنچه مرا نکشد تیرش به خطا رفته
آنچه دیگری را نکشته رفته یه گوشه کز کرده
انچه مرا نکشد دوباره نقشه میکشه
ایا اگر چیزی مارو نکشه ما هم باید اونو نکشیم ؟
یا اگر چیزی مارو نکشه،خودمون قویتر بشیم یا بذاریم اون مارو قویتر کنه؟
سلام پدرام
خوشم اومد. جمله هات خلاقانه و تازه بودن.
هر چه مرا نکشد این مجال را من می دهد که ببینم چه چیزهائی بوده که می توانسته من را بکشد و از آنها غافل بوده ام.
حالا این دفه خواستم خودکشی کنم دستم بازتره برای انتخاب و گزینه های بیشتری دارم. 😃😃
خیلی خوب و بانمک بودن حوریه جان
کیف کردم.دستت درد نکنه.
من از این جمله واقعا انرژی میگرفتم اما الان کمی جبهه میگیرم.
درد تا مغز و استخون نفوذ میکنه و از درون چیزی رو عوض میکنه و این عوض شدنه همیشه به معنای قوی تر شدن نیست گاهی به معنای نابودی ما پیش میره.
درد از بین نمیره و مقاومت کردن در مقابلش بی فایدست و اون درد بخشی از ما میشه و وقتی دوباره به چنین دردی برمیخوریم چون داریمش احساسش نمی کنیم..
البته این همیشه بد نیست، گاهی مجبوریم اون درد و بپذیریم و قبولش کنیم و گاهی هم کنار میایم.
شاید پذیرش ناخواسته به اجبار قشنگ نباشه و مفهوم قوی تر کردن رو عوض کنه.
البته تمام حرف های نسبتا گنگ بالا کاملا نظر شخصی و شاید فقط نظر الان من باشه.
ممنون شاهین جان بخاطر نوشته های قشنگ همیشگیت.. 🙂
آنچه مرا نکشد قطعا جاییم را میشکند
آنچه مرا نکشد درد زیادی دارد
آنچه مرا نکشد، من او را کشته ام. 🙂
زنده باد سارای خوش ذوق
چه وبلاگ خوبی داری
حتما میخونمش
برای من بیشتر بنویس.
سلام…
آنچه مرا نکشد ، زنده به گورم میکند !
آنچه مرا نکشد ،خودش را میکشد .
آنچه مرا نکشد ، خامم میکند .
آنچه مرا نکشد، خواب آلودم میکند .
میدونید وقتی این پست رو خوندم یه پیشنهاد به ذهنم رسید جسارت میکنم که بیانش میکنم اما تا نگم دلم اروم نمیگیره ! شما که زحمت میکشید این جملات قصار رو مینویسید اگه امکانش هست به زبان انگلیسی یا حتی زبانِ اصلی خودشون هم جملات رو بنویسید ….
به نظرم کار جالبی میشه البته چون من زبان دوست دارم اینجوری به نظرم میاد بازم هرجوری که خودتون میدونید …بازم ببخشید اگه جسارت و فضولی شد ..
ممنون و موفق باشید
سلام ستاره عزیز
جالب نوشتی.
چه خوب که نمیذاری مدرسه مانع فعالیت و خلاقیتت بشه.
حتماً. اگر اصل جمله نیچه رو پیدا کردم میذارم.
عالی بود شاهین عزیز
از نظر من هیچ جمله ای همیشه صحیح نیست.
به طور مثال:
جوجه را آخر پاییز می شمارند.
سالی که نکوست از بهارش پیداست.
سلام به حسین عزیزم
باهات موافقم. حتی یه کتاب خوب در این زمینه هست به اسم اندر حماقت حکمت، که نویسندۀ کتاب دربارۀ شناختهترین ضربالمثلهای دنیا و ضربالمثلهایی که دقیقاً اونها رو نقض میکنن صحبت کرده.
سلام آقا شاهین
به نظر من در مورد بعضی از سختی ها و دشواری های زندگی درست که آدم کشته نمیشه اما قوی تر هم نمیشه مثل داغ از دست دادن یه عزیز ، آدم به جای قوی شدن سرد و بی حس میشه ، نمی دونم شاید اسم این حالت رو هم به نظر بعضیا بشه گذاشت قوی تر شدن.
این حس و حالت تجربه شخصیه خودمو بعد از دست دادن مادرم که نمیدونم چقدر درسته!!!!!!!!!!! و شاید این حالت رو بشه به خیلی دیگر از مسائل دیگه تعمیم داد و واکنش آدم در برابر اون سختیهام همین طور باشه،یعنی بی حسی نه قوی تر شدن.
احمد
اینکه تو با اشاره به موضوع تلخی در زندگی خودت کمک کردی این موضوع رو از زاویه دیگه ای ببینیم، برام خیلی ارزشمنده.
روح مادر بزرگوارت شاد باشه ان شا الله.
سلام شاهین جان چرا کامنت من نیست؟ یعنی تایید نکردی؟! 😔
سلام مرتضی جان
کامنت ها رو تدریجی و قدری با تاخیر تایید میکنم.
چون منتظر یه فرصت مناسب میگردم تا با دقت بخونمشون.
گاهی وقتا تو یه راه پر آشوب قدم میذاری و تا مرز نابود شدن پیش میری وتصور میکنی از این طوفان حادثه جان سالم به در نمیبری ولی در کمال تعجب میبینی هنوز زنده ای و داری ادامه میدی . من معمولا هر وقت با این جمله برخورد میکنم یاد این مصرع میافتم :
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
این جمله دقیقا چندین تجربه رو برای من تداعی میکنه
سلام ساجده عزیز
به چه مصرعی اشاره کردی.
من شیفتۀ این بیتم:
شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
من یاد ببر زخمی می افتم. تا قبل از این با این جمله ارتباط نگرفته بودم و برای من معنای خاصی نداشته. هر چه مرا نکشد بالاخره مرا می کشد، هدفش همین است.
«هر چه مرا نکشند، بالاخره مرا میکشد.»
خوشم اومد. جالبه.
به نظر من زمانی که مشکلات ما را مستاصل می کنند و آن قدر فشار
می آورند که آدم احساس مچاله شدن می کند زمانی است که امیدهای واهی مان می میرند و فقط یک نقطه اتکای نورانی باقی می ماند که با تمام وجود به آن چنگ می زنیم و خود را از تاریکی غصه و ناامیدی می رهانیم.
بعد از آن اگر چه روحمان کمی چروک شده اما پوستمان کلفت تر شده است.
باز هم معصومه عزیز و یه کامنت دلنشین و خوب
سلام آقای کلانتری.
من این جمله رو با تمام وجودم درک کردم. الان که به گذشته نگاه می کنم روزهایی داشتم که در تعجبم چطور اون روزها نابود نشدم.
الان احساس می کنم قدرت روحیم خیلی بیشتر شده هر چند رنج یادآوریش از بین نمیره اما قدرت و ظرفیت روحیه من رو خیلی بالا برد.
علاوه بر تجربه ها و عبرت هایی که برام داشت.
سلام مریم عزیز
چه خوب که تجربۀ خودتو نوشتی.
من امیدوارم روز به روز موفقیت و رضایت بیشتری رو در زندگی خودت تجربه کنی.
چه جالب! خاطره ی با مزه ای از این جمله به خاطرم رسید:چند سال پیش پایم شکست و عمل جراحی و یک پلاتین در ساق پا و الخ…فصل امتحانات دانشگاه هم بود و مجبور بودم همان پای متورم و دردناک را با خودم از این کلاس به آن سالن بکشانم با جفتی عصای تق تقی! در یکی از همین رفت و آمدهای پر درد، دوستی نه نزدیک و نه دور،همراه با یار مونث خود از روبرو رسید و احوال پرسی و جناب ایشان که در اوج سلامت و تندرستی و دوستی و عشق _ و به قول استاد اخوان ثالث چه و چها!_بودند، دست آخر که می خواست خداحافظی کند رو کرد به من و تصویر لنگان و داغان خودم را در شیشه های عینک دودی اش میدیدم که با ته لهجه ی اصفهانی اش گفت: دادا! به قول نیچه هر چی تو رو نکشد، قوی ترت میکوند(با عرض ادب و احترام به همه ی اصفهانی های عزیز )…و رفت و با عشق خود در افق محو شد! امیدوارم این دوست عزیز هر جا هست خوش و خرم باشد و از این دست مقوّی ها، کمتر دیده و چشیده باشد.
به هر صورت،حال و احوال من بعد از شنیدن این جمله و عکس العملی که در ذهنم بود را خودتان حدس بزنید!
توحید جان، واقعاً کیف کردم از خوندن کامنتت.
به هر چیزی فکر میکردم جز اینکه این جمله رو با لهچه اصفهانی هم داشته باشیم اینجا. :))
خیلی خوب بود. و چه خوب روایت کردی.
آن چه مرا نکشد شاید بقیه را بکشد!! آن چه مرا نکشد شاید انسان هایی شبیه به من را هم نکشد یا شاید هم بکشد چه می دانم!!!!! آن چه مرا نکشد لااقل زنده ام نگه میدارد!! آن چه مرا نکشد تلخی قلمم را برای آزردن مردم بیشتر می کند!! آن چه مرا نکشد می تواند ناتوانم کند!!
زنده باد مرتضی
از جملهبازیات خوشم اومد.
راستی حوصله کردی این مطلب رو بخون دربارۀ علامت تعجب:
درسی از ری کورزویل – درباره علامت تعجب!
سلام.خسته نباشی آقای کلانتری
اولین چیزی که با خواندن جمله آنچه مرا نکشد قوی ترم میکند،به ذهنم رسید.سختی ها و مشکلاتی بود که پشت سر گذاشتم.
اگر این دشواری ها انسان را از پای درنیاورد قطعا قوی تر میکند.