چرا باید تکراری بنویسیم؟
همانطور که تکرار در خواندن کتابهای خوب، مفید و اثربخش است، تکرار در نوشتن نیز میتواند پروشدهنده و بهبودبخشندۀ ذهن و زبان ما باشد.
گاهی حس میکنم دربارۀ برخی موضوعات بیش از اندازه مینویسم…
همانطور که تکرار در خواندن کتابهای خوب، مفید و اثربخش است، تکرار در نوشتن نیز میتواند پروشدهنده و بهبودبخشندۀ ذهن و زبان ما باشد.
گاهی حس میکنم دربارۀ برخی موضوعات بیش از اندازه مینویسم…
هر کسی خودش را عاقل فرض میکند، به همین خاطر است که در جهان اینهمه احمق وجود دارد…
در بخش سوم کتاب قدرت تکرار میخواهم از چیزهایی بگویم که تکرار میکنم…
پیتر دراکر میگوید چیزی را که نتوانی اندازهگیری کنی، نمیتوانی بهبود ببخشی…
موضوع مهم این است که بپذیریم که معمولاً در هر بار مواجه با یک موقعیت تکراری، اتفاقی تازه در راه است…
گوستاو فلوبر نویسندۀ بزرگ فرانسوی و خالق رمان مادام بوواری زمانی گفته بود که ایکاش انسان بهجای انبوهی کتاب، فقط و فقط به مطالعۀ مکرر پنج یا شش کتاب اکتفا میکرد…
ارسن ولز که شاهکار بزرگش «همشهری کین» را در 25 سالگی ساخت، برای یادگیری قاببندی، فیلم «جویندگان» جان فورد را بیش از 40 بار دیده بود…
بعید است با یکبار روخوانی از کتابی جان کلام آن را دریافت کنیم، چه برسد به اینکه بتوانیم نکات ماندگاری را بیاموزیم. به نظر میرسد فقط با تکرار و مرور دائمی میتوان به رمز و راز آثار بزرگ پی برد…
اشباع شدن از انبوهی از کتابها و مطالب، از اثربخشی آنها میکاهد. لذت گوش دادن عمیقِ یک آهنگ، در همهمه و سروصدا از میان میرود…
مغزی که از اطلاعات مختلف اشباع شده روز به روز از عملگرایی فاصله میگیرد و اکثر مواقع دچار فلج تصمیمگیری میشود…