نوشتنآزمایی | تقویت بخت و اقبال با نوشتن!
هجوم خانوادۀ ما به پایتخت با کوچیدن به اسلامشهر شروع شد! البته نه به راحتی. پدرم خوش نداشت بند و بساطش را جمع کند، او که از کودکی در تهران بزرگ شده بود، دیگر میل دود خوردن نداشت. دوست داشت در همان باغچه و مغازۀ اجارهایِ شهرستان، ماست خودش را بخورد. اما مادرم مخالف بود:…