نوشتن را انتخاب میکنی یا…
قلم و کاغذ روی میز بود، صفحۀ سفید ورد را هم توی لپتاپ باز کرده بودم؛ اما خواب کرکرۀ چشمم را تا نیمه پایین کشیده بود، که سطر زیر از ذهنم جاری شد و راه دستم را گرفت و ریخت روی کاغذ…
قلم و کاغذ روی میز بود، صفحۀ سفید ورد را هم توی لپتاپ باز کرده بودم؛ اما خواب کرکرۀ چشمم را تا نیمه پایین کشیده بود، که سطر زیر از ذهنم جاری شد و راه دستم را گرفت و ریخت روی کاغذ…
حافظ دیشب به من گفت: نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
ذهنم مه گرفته بود، گوش نصیحت نداشتم، در عوض توی اتاق راه رفتم و در خودم گفتم:
خوشبختیِ غولهای کلاسیک دنیا -از حافظ و سعدی تا شکسپیر و دانته- این بوده که اندازۀ ما به اینهمه منبع و کتاب و از همه وسوسهکنندهتر…
سال 92 که مثل این روزها، بحث تحریمها داغ بود- البته نه به حرارت امروز- رمانکی(داستان بلند) نوشته بودم با عنوان «عشق سالهای تحریم». خیال میکردم با اسم رمان معروف مارکز -عشق سالهای وبا- بازی بامزهای کردهام. البته آن نوشته هم مثل انبوه نوشتههای من روانۀ کشوی میزم شد تا تقلا برای انتشار، حواسم را…
آیا میتوان در عرض یک هفته خلاقتر شد؟
با توجه به تجربۀ شخصی خودم در یک هفتۀ اخیر میتوان بگویم بله.
اما قبل آن برگردیم به یکی دو هفتۀ پیش…
توماس جفرسون روزگاری گفته بود: حتی یک تیغه علف نیست که به نظرم جالب نباشد.
تیغۀ علف که جای خود، گاهی حتی مزخرفترین بخشهای زندگی روزمره هم جالب به نظر میرسند…
یکی از تلخترین و شیرینترین اتفاقات زندگی هر نویسنده، زمانیست که حس میکند به پایان خط رسیده؛ و دیگر حرف تازهای برای گفتن ندارد…
چشمم را باز میکنم، گربه را میبینم که مثل بقچۀ نان مادربزرگم، روی میز تلویزیون جا خوش کرده. باز چشمم را میبندم. جستجو میکنم. توی ذهنم مثل سالن فشن است، ایدهها می آیند، چند قدم آهسته راه میروند، لبخندی میزنند و میروند.نه، نه، نه…
آیا باید یک ایدۀ مهم را، صرفاً به خاطر اینکه بارها و بارها تکرار شده، تکرار نکنیم؟
آیا به بهانۀ تازهگویی باید از تکرار ایدههای مهم دست بکشیم؟
بگذارید در پاسخ به این سؤال خودم را مثال بزنم…
تو این ستون، بعضی از روزای هفته محاوره مینویسم؛ یعنی «میشود» میشه «میشه!»
من همیشه به دوستانم توی دورههای نویسندگی پیشنهاد میکنم که سراغ محاورهنویسی نرن، چون یه جور تنبلیِ نوشتاری میاره. ضمن اینکه ما فارسینویسی درست رو با نشکستهنویسی یا نوشتن به زبان نوشتار یاد میگیریم…
اگر الآن گرم ایدۀ یک کتاب هستی، یا ولولۀ نوشتن داستان خاصی به ذهنت افتاده، ممکن است یکی دو روز فاصله، برای همیشه آن داستان را در تو بکشد.
البته ممکن است یک ایده را چند ماه بعد بنویسی و حس خوبی هم به آن داشته باشی؛ اما…