یادداشت روز: قلماندازهایی دربارۀ زندگی و خواندن و نوشتن و…
این مطلب، طی روز و به تدریج نوشته میشود. بنابراین اگر تا ساعت 12 امشب هر چند ساعت یکبار به این صفحه سر بزنید، احتمالاً با چند سطر جدید مواجه میشوید…
این مطلب، طی روز و به تدریج نوشته میشود. بنابراین اگر تا ساعت 12 امشب هر چند ساعت یکبار به این صفحه سر بزنید، احتمالاً با چند سطر جدید مواجه میشوید…
من کسی را نمیشناسم که بدون پشتکار به جایی رسیده باشد. پشتکار دستورالعمل موفقیت است. شاید این نسخه شما را تا نوک قله نبرد، اما حتماً تا نزدیکیهای آن میبرد…
گفتم حالا چه کنم که این تصمیم در اولویت بماند؟ نوشتن همیشه اولویت است، اما روزمرگی از آن قویتر. ممکن است نفهمی که چه مکارانه تو را از نوشتن پس کشانده و نشانده پای کارهای بیربط و بیآینده. با خودم گفتم…
وبلاگنویسی یکی از بهترین راههای یککاسه کردن آموختههاست. مثلاً جملهای میخوانی ایدۀ مطلبی در ذهنت جرقه میزند؛ حین نوشتن ناگهان میبینی که مثل مراسم احضار ارواح هر چیز موافق و مخالفی که دربارۀ آن موضوع میدانی پیش چشمت ظاهر میشود؛ همین فرآیند کمک میکند تا…
بر خلاف برخی ایدههای رمانتیک دربارۀ شببیداری نویسندگان، غالباً کیفتیت ذهن در ساعات واپسین روز کمتر میشود؛ ذهن خستهای که تمام روز درگیر هزار کار و تصمیم و مختلف بوده چگونه میتواند سه هزار کلمۀ نسبتاً قابلقبول بنویسید؟ گاهی شاید، اما نه همیشه…
به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن نباید منتظر ایده بمانم، ایدههای ارزشمند حین نوشتن آشکار میشوند.
به این نتیجه رسیدهام که خوبی و شگفتی کتابها بسیار بسیار بسیار بیشتر از چیزی است که میتوان تصور کرد…
سال 92 که مثل این روزها، بحث تحریمها داغ بود- البته نه به حرارت امروز- رمانکی(داستان بلند) نوشته بودم با عنوان «عشق سالهای تحریم». خیال میکردم با اسم رمان معروف مارکز -عشق سالهای وبا- بازی بامزهای کردهام. البته آن نوشته هم مثل انبوه نوشتههای من روانۀ کشوی میزم شد تا تقلا برای انتشار، حواسم را…
این صفحه را برای اطلاعرسانی منسجم و دقیق فعالیتهایم هوا کردهام! حس میکنم گزارش کوتاهی از فعالیتهایم لایههای دیگری را به رابطۀ من و شما اضافه کند…
تحقیقات نشان میدهد بسیاری از افراد وقتی به مرحلۀ نهایی تصمیمگیری میرسند ترجیح میدهند فعلاً طرف ابتذال و کار راحتتر را بگیرند. مثلاً در تعطیلی آخر هفته، بهجای تماشای یک شاهکار هنریِ سینما که مدتهاست تمنای دیدن آن را دارند، ترجیح میدهند…
لحظات حساسی در هر روز وجود دارد که چارهاندیشی برای مدیریت آنها تا حد زیادی از اتلاف وقت و انرژی ما جلوگیری میکند:
لحظات پس اتمام یک کار مفید، یا لحظاتی که در میان انتخاب مهمترین کاری که باید انجام بدهیم سردرگم میشویم.
ذهن ما وقتی در برابر گزینههای متعدد قرار میگیرد، بهسرعت دچار تشویق و اضطراب میشود…