نامههایی از دوستانم
این صفحه را برای نامههای دوستانم در کارگاه تمرین نوشتن ساختهام. هدف این است که در این نامهها با نثر هم بیشتر آشنا شویم. (نامههایتان را در بخش نظرات همینجا ثبت کنید.)
این صفحه را برای نامههای دوستانم در کارگاه تمرین نوشتن ساختهام. هدف این است که در این نامهها با نثر هم بیشتر آشنا شویم. (نامههایتان را در بخش نظرات همینجا ثبت کنید.)
گاهی نامههای کوچکی برای کوشان* مینویسم و میاندازم توی جعبهیی چوبی. این یکی از آن نامههاست: کوشان عزیز نوشتن را هم به یکی از بهانهی سرزنش خودت تبدیل نکن. تو میتوانی به خاطر اهمال در هر کاری خودت را سرزنش کنی اما نوشتن را همسنگ کارهای دیگر ندان. بگذار نوشتن جایی باشد برای تسکین دردها،…
سیاوش عزیز شاید تو هم مثل برخی از دوستانم مرا به حرفهای امیدبخش و نگاه مثبتم بشناسی اما باور کن به همان اندازه یا بیشتر منفی هم میاندیشم و بدترینها را در نظر دارم. در یکی از مصاحبههای آلن دوباتن (که هر دو کتاب «تسلیبخشیهای فلسفه»ی او را دوست داریم) میخواندم: «یک پیشفرض غلط در…
سیاوش عزیز زمانی کتابی خواندم که برخی ایدههای آن اثر زیادی رویم گذاشت. هنگام مطالعه دلم میخواست چیزهای مختلفی را در زندگیام تغییر بدهم؛ حتی در آن لحظات از شدت ذوق پیراهنم را عوض کردم و چیزی پوشیدم که شایستۀ حس و حال درونم باشد. اما میدانی، همزمان، صدایی مزاحم آزارم میداد. میگفت «تو قبلاً…
سیاوش عزیز گفتی فلانی به تو حسادت میکند. اول فکر کردم پرت میگویی. اما بیشتر که گفتی دیدم درست میگویی، فلانی به تو حسادت میکند، چون تو به چیزهایی دست یافتهای که او حسرت داشتن آنها را دارد. اما میدانی، حرف من دربارۀ او نیست. اگر یادت باشد من از تو پرسیدم خود تو به…
سیاوش عزیز امیدوارم خوب و خوش باشی. بروم سر اصل مطلب. ماجرا از این قرار است که از هر طرف که میروم باز به وبلاگنویسی میرسم. انگار ایدهها و نوشتههایم فقط وبلاگ را خانۀ خودشان میدانند. هر جای دیگری جز وبلاگ غریبه است. کتاب، مجله، شبکههای اجتماعی و… جالباند؛ اما من وبلاگ را بیشتر میپسندم….
داود نوشته: بنده خیلی کتاب میخوانم برای اینکه نویسندۀ خوبی بشوم؛ ولی احساس میکنم هیچ تاثیری ندارد. نمیدانم! شاید روش مطالعۀ من درست نباشد. اگر میشود، لطفاً راهنمایی کنید. داود عزیز سوالات زیر را از تو میپرسم؛ اما من گمان میکنم همۀ ما که دغدغۀ آموختن از کتابها را داریم، باید به سوالات زیر پاسخ…
من هر چند روز یکبار برای دوستانم نامهای میفرستم. توی این نامهها هر از گاهی از چیزهای تازهای که آموختهام میگویم، و اغلب اوقات نیز گزیدهای از بهترین نقلقولهایی را که خواندهام میفرستم.
شما هم برای دریافت این ایمیلها میتوانید فرم زیر را پر کنید…
نامه 1 اگر در خرابه زندگی میکنی، اقل کم ویرانه را با نق و ناله ویرانتر نکن؛ عسل پیشکش، زهر به کام کسی نچشان. بله، منفیبافی، فهرست کردن کمبودها، و گلایه از ناملایمتها ممکن است لذت بخش باشد، لایک و کامنت بگیرد، و به خیالت تو را متفکرتر و دردمندتر جلوه کند. اما یادت باشد،…
هر از گاهی بعضی کامنتها غافلگیرم میکنند، برخی هم وادارم میکنند به بازاندیشی دربارۀ بسیاری چیزها. بخشی از این نظرات از سوی نسلهای جدیدتر است، مثل دهه هشتادیها که به خاطر بعضی از پستهای قدیمی وبلاگ از جمله مطلب «اگر هنوز گرفتار مدرسه و دانشگاه هستید…» گذرشان که به اینور میافتد چند خطی هم مینویسند….