جمله مهمی که نباید نادیده گرفت
احساس میکنی درمانده و پریشانی، هیچ دستاورد بزرگی نداری و روز به روز بیشتر در رخوت و افسردگی فرو میروی…
احساس میکنی درمانده و پریشانی، هیچ دستاورد بزرگی نداری و روز به روز بیشتر در رخوت و افسردگی فرو میروی…
عبور از اردوگاه خوانندهها به اردوگاه نویسندهها مانعی ندارد، اما ورود مستقیم به اردوگاه نویسندهها ممکن است تو را بهعنوان یک میمون بیطاقت بشناساند…
در نویسندگی حد وسطی وجود ندارد، یا به شکل افراطی مینویسی و رشد میکنی، یا تفننی مینویسی و هرگز از حد انشاهای مدرسه فراتر نمیروی…
وقتی شروع میکنی به نوشتن، هول نشو، قرار نیست تمام ایدههایت را در یک نشست بنویسی، نوشتن چند تا جملۀ خوب هم کافی است…
اگر ایدهای به ذهنت رسید، دست به هیچ کاری نزن. اگر سریع شروع کنی به گوگل کردن دربارۀ ایده، ممکن است نتایج جستجو بهکلی ایدۀ تو را منحرف کند…
گاهی اوقات اول عنوان مطلب را بنویس و بعد نوشتن را آغاز کن.
تیتر خوبْ قبل از ترغیب خواننده به مطالعه متن، نویسنده را به نوشتن ترغیب میکند…
تصور کنید شهردار شهر ایدهآلتان شدهاید، و 10 بیلبورد مهم و بزرگ در اختیار شما قرار گرفته تا جملاتی از خودتان را برای عموم مردم شهر به نمایش بگذارد. این 10 جمله را بنویسید…
شگفتانگیز نیست که ما در بهترین دورۀ تاریخ بشر برای نویسنده شدن و انتشار نوشتههایمان زندگی میکنیم؟
یک فهرست بنویسید، از جملاتی که دوست دارید بهصورت مکرر از دیگران بشنوید…
وقتی نوشتن سهم جدیتری در زندگی تو پیدا میکند، خیلی از کارهای ساده و روزمره برایت معنای خلاقانهای مییابند: حمام کردن، پیادهروی، رانندگی و…