با ده هزار تومان عادتهای خوب را تثبیت کنید
من صبحها زود بیدار میشدم؛ اما مشکل این بود که بعد از پنجاه صفحه مطالعه چشمم گرم میشد و هیچ مقاومتی در برابر وسوسۀ برگشتن به رختخواب نداشتم…
من صبحها زود بیدار میشدم؛ اما مشکل این بود که بعد از پنجاه صفحه مطالعه چشمم گرم میشد و هیچ مقاومتی در برابر وسوسۀ برگشتن به رختخواب نداشتم…
هر یک از این سه بهتنهایی میتواند پیشرفت چشمگیری در توسعۀ فردی ما ایجاد کنند…
هر اتفاقی میتواند فرصتی برای تمرین نوشتن باشد. یکی از این کارها نوشتن خلاصۀ فیلمهایی است که میبینیم. با این کار همزمان چند درس مهم میآموزیم…
دوستی با آدمهای خلاق را دوست دارم؛ امروز من و امین نوشتن اولین کتاب مشترکمان را به پایان رساندیم، کتابی در حوزۀ تکنولوژی که در شکل هم از دنیای دیجیتال تبعیت کرده…
پیشنهاد امروز من برای تبدیل نوشتن به کاری دوستداشتنیتر…
این تمرینها علاوه بر اینکه گام کوچک و موثری برای نوشتن محسوب میشوند، فرصت کوتاهی برای فکر کردن ایجاد میکنند…
ما آدمها عاشق رُند کردنیم. از انتظار برای شنبه و سر برج گرفته تا سر سال و قرن بعد. این موضوع در مدل ذهنی ما ریشه دوانده و به طرز مهلکی باعث اتلاف وقت میشود…
تصور کنید آدم ولخرجی را که تا حوصلهاش سر میرود روانۀ انقلاب میشود و با هر چه ته جیبش هست کتاب میخرد. چنین فردی چه شاد باشد و چه غمگین راهش را کج میکند سمت کتابفروشی…
سخنرانی کردن را دوست دارم، نه به خاطر شهرت و چیزهایی از این قبیل، به خاطر حس غریبی که حین تماشای تکتک حضار تجربه میکنم. حس ارتباطی عمیق و کمنظیر، وقتی حس میکنی چند صد نفر به تو نگاه میکنند و تمام سعیات را میکنی تا با تمام وجود برایشان حرف بزنی. حالا بناست 26…
رسیدن به ایدههای بکر و نو برای وبلاگ هیچ راه میانبری جز مطالعۀ جدی و مستمر ندارد. با تماشای کلیپهای «تد» کسی نویسنده نشده…